تاريخ: 10/1/1403 - ساعت: 09:03

وبلاگ

• «کریم لک زاده» (دومین مصاحبت)

19/10/1389

.
.
کریم خان در سی و یکم تیرماه سال 65 (سال ببر) در شهر شیراز به دنیا آمد ... رنگ چشمانش مشکی ست و رنگ پوستش مفرغی ...
در قسمت خوب طالع بینی مردان برج سرطان آمده است که آنها بی شک استاد هستند و می توانند طولانی ترین مطالب را در کوتاهترین جملات بیان کنند... زن دوست هستند و از پرچانگی خوششان نمی آید و نباید انتظار داشته باشید که در برخوردهای اول با شما از اسرار خود سخن بگویند.

کتاب "اسرار" نوشته ی "کنوت هامسون" کتاب و نویسنده ی موردعلاقه ی اوست و او عاشق قدم زدن با "سونیا"ست و این بهترین سرگرمی او بشمار می آید.
سرمایی ست و زمستان را دوست دارد ... دمپخت را ... سرمه ای تیره ... موزیک آلترناتیو ... و ...
در طول هفته لااقل 3 فیلم را نگاه می کند و "جان کاساویتس" و "تقوایی" از جمله  فیلمسازهای فیووریت او به شمارمی آیند.

"غم ها و غریزه ها" را او ساخته است که خودم شاهد بودم وقتی فیلمش تمام شد اکثر تماشاچیان به همدیگر نگاه می کردند، انگار می خواستند با دیدن صورت یکدیگر از رضایت هم باخبر شوند ... از آن فیلم هایی بود که دوست داشتم تمام نشود ...

"غم ها و غریزه ها" را بعد از کلی تمرین در طول 2 شب تصویر گرفته و طی 10 روز تدوین کرده است. در خلاصه ی فیلمش آورده است: امیر که در بوشهر از همسرش جدا شده در تهران تنها زندگی می کند، او بعد از چند سال با  خواهر زن سابقش که در تهران دانشجوشده است، دیدار می کند. آنها از سر یک اتفاق با هم همسفر می شوند و اکنون با وجوه جدیدی از شخصیت یکدیگر رو به رو می شوند...

از آشنایی با او خوشحالم.

کاظم ملایی
ششم دیماه 89



کریم خان، اول از همه دوست دارم بدونم برنامه ی ثابت هر روزت چیه؟
با اینکه همه روزهام مثل همه، ولی واقعن برنامه ثابتی ندارم. من توی خوابگاه زندگی می کنم و گپهای شبانه توی اتاق یکی از دوست هام جزو اتفاق های دوست داشتنی من هستن، اما  تنها اتفاق ثابت هر شبم تصور ناخواسته یک صحنه تصادف قبل از خوابه.

سینمایی که توی ذهن "کریم لک زاده" ست، چه ویژگی های خاصی داره؟
امیدوارم از این جواب من اینگونه برداشت نشه که این سینما زاییده ذهن منه، بلکه به عنوان یک مسئله درون ذهن من ثبت شده، در واقع خدایی نکرده سینمای متعلق به ذهن من اونجا نیست بلکه این ذهن منه که درون یک نوعی از سینما رو جستجو میکنه، نمی خوام با لغات بازی کنم ولی فکر کردم باید این توضیح رو بدم. توی فیلم محبوب من حادثه ( به معنای لحظه ای که قراره قصه رو و حالت هر چیز مربوط به فیلم رو تغییر بده) ارزش خساست آوری داره. حادثه ها و نقطه های عطف فرعی و اصلی، اولیه و ثانویه پیچش ماجرا، حال فیلم را بد می کنن. تنها یک حادثه برای یه اثر دراماتیک کافیه و اون حادثه گره گشاییه نه گره افکنی، وجه سیدفیلدی ماجرا حذف نمی شن بلکه دیگه به راحتی نمیشه اونها رو دید و تحلیل کرد. گره ها و جذابیت ها  در جزئیاتی چون اشیا، رفتار آدم ها، جغرافیا و گذشته فیلم و پیش فرض های مخاطب بسیار آروم صورت می پذیره و در نهایت با یک بدرود، گریز یا مرگ، جهان فیلم که مخاطب جزیی از اونه نفس عمیقی میکشه. توضیحش سخته، شاید در فرصتی با تحلیل نمونه هایی از این سینما بشه شکل عینی تری به این حرف ها داد، در برخی از آثار "آنتونیونی"، "هانکه" و "جان کاساویتس" می شه این ویژگی ها رو یافت.  

از اون دسته فیلمسازها هستی که فقط فیلمهایی رو می پسندند که مطابق دنیای فیلمسازی خودشون هست؟
من دنیای فیلمسازی ندارم ولی فکر کنم باید جواب مثبت بدم چون خارج از اون ویژگی هایی که گفتم و خودم هم سعی می کنم در اون جهت حرکت کنم کمتر فیلمی رودوست دارم.
 
به نظرت فیلمسازی رو چه جوری میشه یاد گرفت؟
دقیقن نمی دونم ولی فکر کنم که هر آدم متوسط خوش ذوقی با فیلم دیدن، و داشتن یه دوست باهوش بتونه یه فیلم خوب بسازه اما برا بیشتر از یکی نمی دونم!  شاید بهتر باشه بازم فیلم ببینه، و دنبال دوست باهوش تری باشه.

اولین چیزی که "غم ها و غریزه ها" توجه ی مخاطب رو جلب می کنه، سادگی فیلمنامه و روان بودن بازی هاست. با چه تدابیری به این نتایج رسیدی؟
 فیلم نامه بسیار وابسته به اجرا بود، چرا که اگه لحظه های گفتگو و عاری از اتفاق فیلم به شکل مناسبی اجرا نمی شد نمی تونست مخاطب رو با خودش همراه کنه، چرا که روی کاغذ عامل جذابی برای مخاطب -اون هم به مدت نزدیک به بیست و چند دقیقه- وجود نداشت و ما باید به سمت یک لحظه حرکت می کردیم، من واهمه داشتم که تعلیق های کوچیک وابسته به چهره و نحوه جمله گفتن بازیگران از دست بره و دیگه چیزی باقی نمونه، به همین دلیل به مدت یک ماه هر شب در لوکیشن ها تمرین داشتیم.

آیا بیشتر سرصحنه تصمیم می گیری که فیلمنامه ت رو چه طوری ضبط کنی یا قبل از تصویربرداری به یک دکوپاژ کاملا قطعی می رسی؟
 در این فیلم کاملن به فیلم نامه و کاغذ نوشته ها وفا دار بودیم، اما در فیلم بلندی که بعد از این فیلم در تابستانی که رفت ساخته شد، به دلایلی  تقریبن بداهه پیش می رفتیم.

میشه اسم فیلمهات رو ببری و بگی کجاها مورد توجه قرار گرفتند؟
 "ولکام" حضور در جشنواره فیلم کوتاه شیراز، "صبح کنار جاده" حضور در جشنواره فیلم کوتاه تهران و کسب بهترین فیلم نامه و فیلم دوم داستانی از جشنواره فیلم کوتاه شیراز، "غم ها و غریزه ها" حضور در جشنواره فیلم کوتاه تهران و جشن خانه سینما، کاندیدای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی و دریافت عنوان بهترین فیلم نامه از جشن خانه سینما، و یک فیلم بلند ویدئو که این روزها با مانی پتگر در حال تصحیح نهایی هستیم و اسم قطعی فیلم هنوز انتخاب نشده.

به عنوان کسیکه جایزه ی بهترین فیلمنامه رو از جشن خانه سینما گرفتی، مهمترین مسئله ی اکثر فیلمنامه های بچه ها رو در چه چیزی می بینی؟
 گرفتن این جایزه ثابت کننده این نیست که این مشکلات شامل حال من نیست اما به عنوان فردی که خارج از گود ایستاده می گویم که بعد ازهرجشنواره ضعف عمومی آثار را فیلمنامه می دانم، مشکل فیلم نامه ها را شاید به توان به دو دسته کلی تقسیم کرد، نخست فیلم نامه های متصنع، لازمان ولامکان، مملو از حرف های هستی شناسانه از زبان تیپ ها، و بیان سمبولیک که خارج از بخش های دیگرسبک یک فیلم است، این فیلم نامه ها غالبن با بزک و تکنیک پشت اجرا ها پنهان میشوند و دوم آثاری که سمت و سوی اجتماعی شدن دارند ولی با ضعف در قصه به سمت سانتی منتالیزم و چیزی دور ازواقعیت سوق پیدا می کنند. 

کلا ً از دیدن چه فیلم کوتاهی لذت می بری؟
برای پاسخ، نخست باید فیلم های کوتاه را دسته بندی کرد، که البته این دسته بندی ها با مناقشات و به شکل های نه چندان چارچوبمندی صورت گرفته اند، وآنقدر در هم تنیده شده اند که نمیشود پاسخ دقیقی به "چه فیلم کوتاهی" داد، اما من معتقد به آن دسته از تعاریف نیستم که در کمترین زمان به شکل یک بمب بزرگترین مفاهیم ممکن را القا کند، که در نتیجه  ارزش فیلم به هرچه کوتاه ترشدن آن میشود، برای من فیلم هایی که برشی از یک زندگی هستند -برشی که حتی بزرگ ترین شکلی باشد که بتواند در مدیوم یک فیلم کوتاه بگنجد-  و کمترین و مختصرترین مفاهیم را دنبال کنند جذاب تر هستند، در واقع کوتاه در مفاهیم نه زمان.
 
به نظرت چه تفاوتهایی بین فیلمنامه ی کوتاه و بلند وجود داره؟
 من این تفاوت ها را محتوایی و ماهیتی نمی دانم، مسئله زمان به عنوان اولین نکته ای که در مورد فیلم کوتاه در ذهن متواتر می شود ساختار و پلان فیلم نامه را به سمت و سوی مجزایی سوق می دهد، اگر بخواهم مختصر به این سوال پاسخ دهم، دریک پلان کلی در فیلم بلند حرکت فیلمنامه به سمت همان لحظه مهم -که پیشتر راجع به آن گفته شد- آرامتر و جزیی نگر تر خواهد بود اما جذابیت ها و کشش ایجاد شده باید آشکار تر باشند، در فیلم کوتاه آن حرکت به سوی آن نکته فیلم نامه سریع تر اما جذابیت ها و وجوه دراماتیک به حداقل خود می رسند.   

بهترین کتابی که در زمینه ی فیلمنامه نویسی خوندی چی بوده؟
 به نظرم کتاب "راهنمای نگارش گفتگو" اثر ویلیام نوبل

میشه بگی چرا؟
کتاب خوبیه چرا که شکل عینی تر و اجرایی تری از یک بخش مهم  فیلم نامه را ارائه می دهد.

تا الان فیلمت رو کجاها نمایش دادی؟ آیا برنامه ی مشخصی برای حضور فیلمت توی جشنواره ها داری؟
این فیلم نمایش کمی داشته در واقع فقط جشنواره فیلم کوتاه تهران و جشنواره فیلم کوتاه شیراز، برنامه خاصی براش ندارم چون این فیلم تقریبن برای من تموم شده، من فکر می کنم که توی این مقطع آدم باید به سرعت خودش رو پشت سر بگذاره.

"غم ها و غریزه ها" رو خودت تهیه کردی، آیا کار بعدی ت رو هم خودت می خوای تولید کنی؟ چرا؟
 من فیلم بلندم رو هم که بعد از این کار ساختم همسرم تهیه کرد، اون هم از سر محبت! طبیعتن کس دیگه ای حاضر به این کار نیست، سراغ مرکز گسترش و سینمای جوان هم که نمیشه رفت، مدتی پیش یک فیلم نامه کوتاه برای مرکز گسترش بردم که گفتن سه، چهارماه باید توی نوبت بمونه، تا ببینین تصویب میشه یا نه. آخه چطور می شه همچین کاری کرد؟ چهار ماه؟ اون هم تصویب بشه یا نه! تازه با نگاه حاکم فعلی! بی شک اونجا برای یه کسایی که این روند اداری خاص رو نمی خوان طی کنن جای مناسبیه، اما فعلن که ما اون نیستیم.
 
کریم، اسم یک فیلم رو ببر که اگه کسی ندیده باشه تعجب می کنی؟
همچین فیلمی لزومن فیلم محبوب و اول من نیست، چون طبیعیه که کسایی اون فیلم رو ندیده باشن، به هر حال فیلم «ویریدیانا» اثر "بونوئل" رو خیلی مهم و فوق العاده می دونم.
 
 اسم چند فیلمساز موفق فیلم کوتاه کشورمون؟
 این سوال رو نمی تونم درست جواب بدم.

می تونی از چند نفر تشکر کنی:
عطری کوهستانی، سونیا سنجری، هوتن زنگنه پور، حامد ذوالفقاری، مانی پتگر، محمد رضا شاهپوری، محمد شیروانی، بیژن صف شکن، بهروز ترابی، مهدی شمقدری
 

ممنونم کریم جان ... مشتاقانه منتظر دیدن کارهای بعدی ت هستم و سپاسگذار